كلینى و ابن شهرآشوب اینگونه نقل كرده اند:

صالح بن سعید مى گوید: در سامرّا خدمت حضرت امام هادى علیه السلام شرفیاب شدم .

آن جناب را در ((خان الصعالیك )) فرود آورده بودند. آن محل ، نزول فقرا و غریبان بى نام و نشان بود. با تاثر شدید عرض كردم : قربانت گردم ! این ستمكاران در همه امور سعى در اطفاى نور شما كردند تا آن كه شما را در چنین جایى وارد نمودند.

فرمود: اى پسر سعید! هنوز تو در معرفت ما در این پایه اى ؟!

آنگاه حضرتش با دست مباركش اشاره فرمود، بستان هایى را با انواع ریاحین و باغ هاى معطر به اقسام میوه هایى دیدم كه نهرها جارى و قصرهاى مرتفع و غلامان و حوریان خوشرو كه تاكنون دیده نشده است . از مشاهده این احوال حیران و عقلم پریشان شد.

حضرت فرمود: اى پسر سعید! این از آنِ ماست .