زیارت به نیابت امام محمد باقر علیه السلام

سالروز شهادت حضرت امام باقر علیه السلام جهت  ثبت نام و زیارت از طرف شما در مدینه منوره از طریق لینک ذیل اقدام بفرمایید

مهلت ثبت نام از پنج شنبه 27 مهر 1391 - 2 ذيحجه 1433 لغايت پنج شنبه 2آبان 1391 - 7ذيحجه 1433

خداى سبحان براى امامت استدلال می كند همانطور كه براى نبوّت و پیغمبرى استدلال كرده

از على بن اسباط روایت شده كه گفت: امام محمّد تقى علیه السّلام بسوى من خارج شد، من بنا كردم به قد و قامت آن حضرت نظر كردن‏ تا صفات و علامتهاى او را در مصر براى یاران خود بگویم. ناگاه دیدم امام جواد علیه السلام به من فرمود: اى على بن اسباط! خداى سبحان براى امامت استدلال می كند همانطور كه براى نبوّت و پیغمبرى استدلال كرده و فرموده: وَ آتَیْناهُ الْحُكْمَ صَبِیًّا «سوره مریم، آیه12» نیز فرموده: وَ لَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَیْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً «سوره یوسف، آیه22» پس جایز است كه خدا مقام حكومت را به پسر بچه و به شخص چهل ‏ساله مرحمت فرماید.

روایت شده كه امام جواد علیه السّلام در میان گهواره تكلم می كرد.

6. زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، عزیز الله عطاردى‏،ص: 465

مبهوت شدم

داود بن قاسم جعفرى گوید: بر حضرت جواد علیه السّلام وارد شدم، و با من سه نامه بود كه نویسنده آنها را فراموش كرده بودم، و از این جهت بسیار محزون شدم، حضرت یكى از آن نامه‏ها را از من گرفت و فرمود: این مربوط به ریان بن شبیب است، و دیگرى را برداشتند و فرمودند: این از محمّد بن حمزه است، و سومى را برداشتند و فرمودند: این هم از فلان كس است.

من از این جهت مبهوت شدم، حضرت نگاهى به من كردند و تبسم فرمودند. 

 زندگانى چهارده معصوم علیهم السلام، : عزیز الله عطاردى‏،ناشر: اسلامیه‏،مكان چاپ: تهران‏،سال چاپ: اول‏ - 1390 ق‏، ص 463  .

امام جواد صلوات الله علیه

محمد بن سهل قمی می‌گوید: «پس از سفر به مکه، به مدینه رفتم و به خدمت امام جواد (علیه السلام) رسیدم. می‌خواستم لباسی از آن بزرگوار برای پوشیدن بخواهم، ولی فرصتی به دست نیامد. با آن حضرت خداحافظی کردم و از خانه‌اش بیرون آمدم.»

تصمیم گرفتم نامه ای برایش بنویسم و لباس را درخواست کنم. نامه را نوشتم و به مسجد رفتم. پس از خواندن دو رکعت نماز، از فرستادن نامه منصرف شدم. سپس از مدینه بیرون آمدم و قصد دیار خود کردم. به سمت شهر و دیار خود بازمی گشتم که در راه شخصی به سمت کاروان آمد و پرسید: محمد بن سهل قمی کیست؟ با راهنمایی افراد نزد من آمد و بقچه ای گره زده را مقابلم گرفت و گفت: مولای تو امام جواد (علیه السلام) این لباس را برایت فرستاده است. نگاه کردم و دیدم دو لباس مرغوب و نرم است.

نقل است محمد بن سهل آن لباس‌ها را تا آخر عمر نزد خود نگه داشت و وقتی از دنیا رفت، پسرش احمد، او را با همان دو لباس کفن کرد و به خاک سپرد.

منبع :

 نگاهی بر زندگانی امام جواد (علیه السلام)بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

امام جواد صلوات الله علیه

شخصى به نام این حدید، از شیعیان آن امام بزرگوار مى گوید: در مراسم حجى كه به همراه جمعى از دوستان شركت داشتیم ، قبل از رسیدن به مكه و در مسیر، مورد دستبرد راهزنان واقع شدیم . آنها هر چه توانستند از لباس و پول بردند. با غم و اندوه بسیارى وارد مكه شدیم . ناراحتى شدیدى بر جمع ما حكمفرما بود تا اینكه مطلع شدیم امام جواد علیه السلام را در موسم حج زیارت خواهیم نمود. من با اشتیاق فراوانى ، بدون فوت وقت خود را به مدینه رساندم . وقتى به زیارت وى نائل شدم تعدادى لباس و مقدارى معتنابهى پول در اختیارم گذاشته فرمود بین دوستانت به مقدارى كه دزد از ایشان برده تقسیم كن .

ابن حدید مى گوید: مرحمتى آن حضرت را برده و بین دوستانم تقسیم كرده و جالب این بود كه دقیقا به اندازه اى بود كه از برده بودند

الخرج و الجرائح 2/677، الثاقب فى المناقب 524/ ح 459بخش عترت و سیره تبیان

ثبت نام زیارت به نیابت امام جواد علیه السلام

 به مناسبت سالروز شهادت جانگداز باب الحوائج حضرت امام جواد علیه السلام جهت ثبت نام و زیارت از طرف شما در کاظمین و حرم مطهر مطهر ان امام همام از طریق لینک ذیل ثیت نام بفرمایید

اخلاق

یکی از اصحاب حضرت رضا علیه السلام به نام محمد بن عبیدالله قمی می‌گوید:در خدمت حضرت بودم، بسیار تشنه‌ام بود، ولی نمی‌خواستم که از آن حضرت آب بطلبم. حضرت خودش آب طلبید و کمی نوشید و به من هم داد و فرمود: ای محمد! بنوش، آب خنک و گوارایی است۱

خادم او یاسر نقل می‌کند: وقتی حضرت رضا علیه السلام تنها بود همه همراهان و اطرافیان را از کوچک و بزرگ، دور خود جمع می‌کرد، با آنان حرف می‌زد و با ایشان انس می‌گرفت و همدم آنان می‌شد و هنگام غذا نیز همه آنان را از کوچک و بزرگ، حتی کار پردازخانه و حجامت کننده و... را هم صدا می‌کرد و با خودش سر سفره می‌نشاند و باهم غذا می‌خوردند۲

۱ بحارالانوار، ج 49، ص 31.     

۲عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 159؛ مسند الرضا، ج 1، ص 84.تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان جواد محدثی

احترام به کرامت انسان

مردی از اهالی بلخ می‌گوید: در سفر امام رضا علیه السلام به خراسان همراهش بودم. روزی سفره غذا طلبید و همه خدمتکاران و غلامان را بر سر سفره نشاند. گفتم: جانم به فدایت، کاش برای اینان سفره‌ای جداگانه قرار می‌دادی! فرمود: دست بردار! خدا یکی است، پدر و مادر همه نیز یکی است، پاداش قیامت هم بسته به اعمال است.(1)

شبی کسی مهمان حضرت رضا علیه السلام بود و مشغول صحبت بودند که چراغ، خراب و خاموش شد. آن مرد دست دراز کرد که چراغ را درست کند، حضرت نگذاشت و خودش به اصلاح چراغ پرداخت، سپس فرمود: ما قومی هستیم که از مهمان خود کار نمی کشیم.(2)

1. بحارالانوار، ج 49، ص 101.

2. همان، ص 102.تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان جواد محدثی

 

زيارت به نیابت امام علی بن موسی الرضا عليه السلام

به مناسبت میلاد با سعادت امام رضا صلوات الله علیه از طریق لینک ذیل جهت ثبت نام و زیارت از طرف شما در مشهد مقدس ثبت نام بفرمایید. مهلت ثبت نام از روز 1ذوالقعدة لغايت 11 ذوالقعدة ميباشد

حرمت مؤمن

یسع ‏بن حمزه مى‏گوید: من در مجلسى با حضرت رضا(صلی الله علیه وآله) مشغول صحبت بودم و عده زیادى هم براى پرسش از مسائل حلال و حرام جمع شده بودند. كه مردى بلند قامت و گندمگون داخل شد و سلام كرد و عرضه داشت. من دوستى از دوستداران شما و اجداد شما هستم و از حج مى‏آیم، زاد و توشه‏ام گم شده اگر ممكن است كمكى بفرمائید كه من به شهرم برسم كه این نعمتى است بر من از جانب خداى تعالى، پس چون به شهرم رسیدم آنرا از جانب شما صدقه مى‏دهم چون من احتیاجى به صدقه ندارم.

حضرت فرمود: بنشین، خدا ترا رحمت كند. حضرت رو كردند به مردم و با آنها سخن گفتند تا وقتى كه متفرق شدند و فقط آن مرد و من و سلیمان جعفرى و خیثمه باقى ماندیم. حضرت فرمود، اجازه مى‏دهید من به داخل منزل بروم؟

بلند شدند و داخل رفتند و بعد از لحظاتى آمدند پشت در و دست مبارك خود را از بالاى در خارج كردند و فرمودند: كجاست آن مرد خراسانى؟ آن مرد گفت: بله اینجا هستم. حضرت فرمود: این دویست دینار را بگیر و كار خود را انجام بده و به آن متبرك شو و از طرف من هم لازم نیست صدقه دهى، بیرون برو كه من ترا نبینم و تو مرا نبینى. آن مرد خارج شد.

وقتى حضرت آمدند، سلیمان گفت فدایت شوم شما كه عطاى وافر و زیادى به این مرد فرمودید چرا روى نازنین خود را از او پوشاندید؟ حضرت فرمود، تا مبادا ذلت سؤال را در چهره‏اش ببینم. آیا مگر نشینده‏اى كه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: هر كس حسنه و كار نیك خود را مستور بدارد، برابر است با هفتاد حج و هر كس سیئه و كار زشت خود را آشكار كند خوار مى‏شود و هر كس زشتى خود را بپوشاند و عمل خلافش را در پنهان انجام دهد بخشیده خواهد شد؟!

منبع :

كتاب: سیره معصومان، ج 5، ص 144نویسنده: سید محسن امین ترجمه: على حجتى كرمانى بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

همیشه نمازش را در اول وقت مى‏خواند

برادر دعبل مى‏گوید: حضرت رضا(صلی الله علیه وآله) پیراهنى از خز سبز رنگ و انگشترى از عقیق به برادرم «دعبل» عنایت كردند و فرمودند، اى دعبل برو «قم» كه در آنجا فایده خواهى برد، و فرمود: این پیراهن را محافظت كن.

زیرا كه من در این پیراهن در هزار شب، هر شب هزار ركعت نماز خوانده‏ام و در آن هزار بار قرآن را از ابتدا تا انتها ختم كرده‏ام.

صولى مى‏گوید: از جده‏ام پرسیدند كه درباره رفتار حضرت رضا(علیه السلام) سخنى بگوید.

جده من كه زنى بسیار عاقل و سخاوتمند بود گفت: حضرت رضا(علیه السلام) كه همیشه نمازش را در اول وقت مى‏خواند وقتى نماز صبحش تمام مى‏شد به سجده میرفت و سر مبارك خود را بر نمى‏داشت تابالا آمدن آفتاب. و آن حضرت در این مدت به ذكر خداى تعالى مشغول بود.

منبع :

كتاب: سیره معصومان، ج 5، ص 144نویسنده: سید محسن امین ترجمه: على حجتى كرمانى بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان