بروید،من می خواهم بمیرم

فاضل اردکانی از اجلّه ی مجتهدان شیعه و عالِم درجه ی اول شهر کربلا بود. و اهل آن شهر خیلی شیفته ی صفا و سادگی وپاکدامنی او بودند. ایشان در اواخر عمر مریض شده بود، و مرضش استسقاء بود. در شب آخر عمر، افراد زیادی برای عیادت دور ایشان جمع بودند. ایشان رو به آنها می کند، و می فرمایند: بروید، من می خواهم بمیرم. مردم به هر شکل می روند. وقتی مجلس خلوت می شود، به پسرش می گوید: آب برای من بیاور، و آب مفصلی می خورد ، و کاملاً سیراب می شود. بعداً می گوید سلام الله علی الحسین آب خوبی خوردیم. مردن خوبی هم بکنیم.رو به قبله  دراز می کشد،و به راحتی روح از قالب تن پرواز می کند، واز دنیا می رود. (سرّ دلبران /79)

تقدیم به ساحت امام مظلوم حضرت امام هادی صلوات الله علیه

در پی جریاناتی که اخیرا در محیط مجازی به وقوع پیوسته یا شاید در حال شکل گیری است و جناب اقای موذن زاده به قد کافی برای روشنگری به ان در این مقالهhttp://azjensekhoda.com/?p=790 پرداخت اما نکته ای که نباید از ان غافل شد  و ایشان به ان اشاره نکردند باید به فیلمی که در ایام عید از سیما پخش شد هم توجه کرد چگونه به خود اجازه دادند تا لقب مبارک امام دهم صلوات الله علیه را به لهجه خاص بر زبان یک هنرپیشه جاری کنند؟ که امروز وبلاگنویسان ارزشی تا به خود بجنبند افراد مغرض و نافهم دست به چنین یاوه گویی هایی بزنند و وبلاگ نویسان ما  این چنین اشفته شوند؟ و عده ای به تقلید از ان تکرار ان را بکنند؟ البته در سریال «پایتخت»  به قول  وحید یامین پور نوبت تمسخر نمازخوان ها هم  بود. اینبار هم که سیروس مقدم می خواست حرفی از نماز در سریالش باشد آنرا به پیرمردی حواس پرت، عقب افتاده و بدریخت نسبت داد. پدر قصه پایتخت تنها کسی بود که نگران قضا شدن نمازش بود و دیگران همواره از اینکه او باید نمازش را در بدترین وضعیت می خواند کلافه بودند. «بابا پنجعلی» پیرمردی مبتلا به آلزایمر بود که دو نگرانی بیشتر نداشت: اول اینکه ناهار نخورده است و دوم اینکه نماز نخوانده است! نمازخواندن این شخصیت پرت از مرحله همیشه مایه دردسر بود و بطور آشکاری خلاف جریان جاری قصه به نمایش در می امد بگذریم که شد انچه نباید میشد

وبلاگ با تو میگویم ضمن عرض ارادت و خاک بوسی استان مقدس حضرت امام علی النقی صلوات الله علیه با توجه به نزدیک شدن ایام شهادت ان بزرگوار حتما سلسله مقالات و کرامات و زندگانی ان امام مظلوم را خواهد نگاشت و از همه وبلاگ نویسان ارزشی میخواهیم نسبت به این موضوع بی تفاوت نباشند و ضمن مطالعه مقاله ای که ادرس ان داده شدهhttp://azjensekhoda.com/?p=790جهت همفکری نظرات خود را در قسمت نظرات مطرح بفرمایند .واخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمين

ایت الله سید محمد کاظم قزوینی رضوان الله علیه

پیکر مطهر عالم ربانی مرحوم آیت الله سید محمد کاظم قزوینی داماد مرحوم آیت الله العظمی سید میرزا مهدی حسینی شیرازی قدس سره، مولف موسوعه الامام صادق علیه السلام و کتاب من المهد الی اللحد هفته گذشته صحیح و سالم کشف شد

. این عالم جلیل القدر در تاریخ ۱۲ شوال سال ۱۳۴۸هـ در کربلای معلی به دنیا آمد و در ۱۵ جمادی الثانی سال ۱۴۱۵هـ در شهر مقدس قم از دنیا رفت و بدن مطهرشان نیز به صورت امانت درحسینیه ای در شهر مقدس قم مدفون گشت. 

 مسئله بسیار مهم این است که پس از مدت ۱۷سال از ارتحال آن عالم ربانی و پیرغلام اباعبدالله الحسین علیه السلام در جریان انتقال پیکرش به کربلای معلی بدن او را سالم و تازه می یابند و این در حالی بود که حتی کفنش هم سالم و از بین نرفته بود.حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی بر بالین پیکر پاک ایشان حاضر شدند و فرمودند: این مساله، نتیجه محاسبه روزانه نفس است و جا دارد از این امر عبرت بگیریم و در راه خدا و ائمه اطهار علیهم السلام قرار گرفته، تا در دنیا و آخرت جاودانه بمانیم. 

 قابل ذکر است که پیکر پاک این عالم ربانی روز پنج شنبه ۸ جمادی الثانی ۱۴۳۲ق (۹۰/۲/۲۲) در شهر مقدس کربلا تشییع و در مقبره خاندان آیت الله العظمی شیرازی در حرم مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن گردید.

qazvini-imamhusseintv1

خشمم نمى آيد!

 از مرحوم ایت الله بهجت رضوان الله علیه نقل میفرمایند که مرحوم شربيانى كه در بخشش و انفاق كم نظير بود، زمانى مى خواست از كوفه با كشتى به قصد زيارت به كربلا برود، طلاب محتاج دور او را گرفته بودند و ايشان هر چه داشت به آن ها داده بود، فقط مقدارى براى هزينه ى راه براى خود برداشته بود، و با ملاطفت به طلاب مى گفت : اگر خدا برساند، باز هم مى دهم !خادم آقا كه اصرار طلاب را ديده بود ، گفته بود، آقا!به اين ها خشم كنيد تا بروند . ايشان فرموده بود: چه كنم ؟ خشمم نمى آيد!در هر حال ، ايشان خيلى حليم بود، اگر به كسى چيزى هم نمى داد، طرف با رضايت از پيش ايشان مى رفت ، به خلاف آقاى ديگرى كه با اين كه مى داد نمى توانست تحمل كند و از نزدش ناراحت بر مى گشتند

 

ماجرای اندوه ائمه صلوات الله علیهم اجمعین بر مادر سادات سلام الله علیها

اندوه امام جواد(علیه السلام)

در كتاب «دلائل الامامه» طبرى از زكریّا بن آدم نقل شده كه گفت: من در محضر امام رضا (علیه السلام) بودم ناگاه حضرت جواد (علیه السلام) فرزند آن حضرت را به حضورش آوردند، او در آن وقت كمتر از چهار سال داشت، وقتى كه وارد شد دستش را بر زمین زد و سرش را به طرف آسمان بلند كرد، و مدّت طولانى در فكر فرورفت.

امام رضا (علیه السلام) به فرزندش فرمود: «قربانت گردم، چرا در فكر طولانى فرورفته اى؟»

امام جواد (علیه السلام) در پاسخ گفت: به خاطر آن مصائبى كه بر مادرم فاطمه (سلام الله علیها) وارد شد، سوگند به خدا، آن دو نفر را از قبر بیرون مى آورم سپس با آتش آنها را مى سوزانم، سپس خاكسترشان را در دریا پراكنده مى نمایم».

حضرت رضا (علیه السلام) فرزندش را به نزدیك خواند، و بین دو چشم او را و سپس فرمود: «پدر و مادرم به فدایت، تو شایسته ى این امر (امامت) هستى».

در ادامه مطلب حکایتی از امام باقر و امام صادق صلوات الله علیهما را دراین موضوع مطالعه بفرمایید

 

ادامه نوشته

خديجه مادر امّت سلام الله علیها

در ادامه سلسله مقالات تاریخ اسلام  که به مناسبت ایام فاطمیه سلام الله علیها منتشر شد سخن ازخديجه(عليها السلام)، سخن از يك دنيا عظمت و پايداري واستقامت در هدف است. به حق قلم فرسايي درباره كسي كه خداوند براو سلام و درود مي فرستد، بسي مشكل است.اما به مصداق "ما لا يدرك كلّه لايدرك كلّه،" به بررسي گوشه هايي از شخصيت و زندگي اين بزرگ بانو که در منابع اهل سنت زندگی وی مهجور مانده مي پردازيم  در ادامه مطلب مطالعه بفرمایید.

ادامه نوشته

قبل از شما اینجا بودند.

آیت الله شیخ محمد رضا تنکابنی(رحمه الله) از متواضع ترین مردم زمان خود بود به حدی که اگر حمالی از دنیا می رفت ، ایشان در تشییع جنازه اش شرکت می کردند. حضرت آیت الله مجتهدی می فرمایند: یک بار شخص کاسبی که شغلش کشک ساب بود از زیارت کربلا آمده بود وقتی من به دیدنش رفتم او گفت: قبل از شما آیت الله شیخ محمدرضا تنکابنی اینجا بودند.